هفتۀ وحدت، ابتکار امام خمینی(ره) برای تبدیل تهدید تفرقۀ امّت اسلامی به فرصت اتّحاد آنان بود: اختلاف شیعه و سنّی بر سر تاریخ ولادت پیامبر گرامی (ص) که به جای عاملی برای تشتّت، تبدیل به عاملی برای وحدت شود و در طول این هفته جشنهای مولودی به یاد پیامبر(ص) که محور وحدت امّت است، برگزار شود؛ امّا به این نکته نیز باید توجّه داشت که آیا بدون شمّ عرفانی و بهرهمندی از اصل "وحدت وجود" -از آن نوعی که شیخ محیالدّین ابن عربی تئوریزه کرده و در اندیشۀ امام راحل به بلوغ میرسد- میتوان مبتکر چنین ایدهای بود؟
بیشک، ت حقیقی از منظر اسلام بدون مدد اخلاق و عرفان مجال اعمال نمییابد. در اینجا نیز اگر شخصیّت حضرت رسول(ص) محور اتّحاد امّت اسلامی است، باید اختلاف در تاریخ ولادت او نیز حکمتی از همین سنخ داشته باشد؛ آیا به پیشواز ولادتش برویم یا چند روز بعد از آن را جشن بگیریم؟ جواب یک عارف این است که: هر دو! حال، این جواب از منظر ی نیز در دنیای امروز برکاتی پیدا میکند. چنان که ولادت امام صادق(ع) در زادروز پیامبر(ص) نیز از این منظر دارای حکمتی خاصّ است. ولی پرسشی در اینجا مطرح میشود که به هرحال امام خمینی(ره) از این ابتکار عمل، نیّت عرفانی داشته است یا ی؟ پاسخ مشخّص است: هر دو!
با رسول کردگار ذوالمنن (ص)
گفت اعرابی: بگو پندی به من!
حضرتش فرمود: خشمت را بخور!
مرد هم برگشت با این طرفه در
باخبر شد در غیاب او شبی
در قبیله روی داده مطلبی
از جوانان عدّهای دیوانهوار
غارت آورده به قوم همجوار
آن طرف هم دست یغما آخته
بر سر اموال اینان تاخته
دو قبیله اینک از جا جستهاند
روبروی یکدگر صف بستهاند.
او به عنوان زعیم قوم خویش
رزمجامه برگرفت، افتاد پیش
دید اینجا پند کوتاه رسول(ص)
طرح باید گردد و افتد قبول
با بزرگ آن طرف صحبت نمود
کـ:ـز چنین دعوا و خونریزی چه سود؟
هر خسارت بود، برگویید تا
من ز مال خود کنم آن را ادا!
غیرتش را اینچنین تحریک کرد
رهنمونش سوی کار نیک کرد
او هم از ذعویّشان پوشید چشم
قال پایان یافت و خوابید خشم.
احکام اسلام آسانترین احکام در بین تمام ادیان جهان است و نماز در این میان، سیمای اسلام است. این فریضه -طبق حدیث معراج- در ابتدا قرار بود 50 مرتبه در روز باشد که سپس به 5 مرتبه تقلیل یافت؛ با اینهمه، چرا گاهی برای ما مسلمانان، ادای نمازهای واجب روزانه و به طور خاصّ نماز اوّل وقت سنگین مینماید؟
خداوند در قرآن فرموده: واستعینوا بالصّبر و الصّلوة و إنّها لکبیرةٌ إلّا علیالخاشعین» (بقره -45). امام علی(ع) در حدیث معرفت در تفسیر این آیۀ شریفه میفرمایند: صبر (منظور روزه) رسول خدا(ص) است و صلاة منم و اینکه خداوند نفرموده "و إنّهما لکبیرة" و فرموده "و إنّها لکبیرة" بدان سبب است که قبول ولایت من سنگین تر از قبول اصل اسلام است. گذشته از معنای باطنی این آیه که ذکر شد، نماز طبق تأیید خود خدا همواره سنگینتر از عبادات دیگری مانند روزه است. علّت آن را نیز باید در کبر و نخوت و عُجب و غرور انسانی جستجو کرد؛ چرا که در ادامۀ آیه، خاشعین (فروتنان و خاکساران) را از آنهایی که اقامۀ نماز برایشان سنگین است، مستثنا کرده است. پس راز آسان شدن ادای این فریضه، همانا خشوع و فروتنی و خاکساری است. در درجۀ اوّل در برابر معبود که وجود و نعمات دیگر را به ما بخشیده، بی آنکه ما تقاضایی از او کرده باشیم، پس شکر این نعمات را هم خود به ما یاد داده و باید به همان گونه ادا کنیم. در درجۀ دوّم در همان راستا، خشوع در مقابل خلائق که به قول محمّدعلی اقبال واحدی، همیشه خود را بدهکار مردم بدانیم و نه مانند محمود اقبالی خود را طلبکار دانسته و بخوانیم: "آهای مردم دنیا گله دارم، من از عالم و آدم گله دارم.! نهایتاً نیز خشوع در مقابل خودمان که به عزّت نفس انجامیده و مانع از آن شود که به هرکاری دست بزنیم.
چه عظیم است کهکشان
که از همۀ نقاطش به همین شکل دیده میشود
***
از تمامی خواهرانی که به احترام ماه محرّم ماتیک مشکی زدند تشکّر میکنیم.
اجرتان با اباعبدالله
***
"از رهنمودهای مقام معظّم رهبری متشکّریم"
ولی کار خودمان را میکنیم
***
"از آیتالله یزدی عذر میخواهم"
یک عذرخواهی هم به آیتالله رئیسی بدهکار هستی
***
تا چه مدّت بعد از اذان، اوّل وقت نماز محسوب میشود؟
به اندازۀ ایراد خطبههای نماز جمعه.
***
"ن را همین بس بود یک هنر
نشینند و زایند شیران نر"
معلوم میشود که در ایران قدیم انجام عمل زایمان به شکل خوابیده هنری محسوب نمیشده است!
***
از خر شیطون بیا پایین
.
.
.
من میخوام سوار بشم
***
هنگام شروع مذاکرات هستهای یاد این جمله از کارتون "گرداب سکندر" افتادم:
هرچه باداباد، میریم به طرف غرب.
***
توسعه همان روباه مکّاری است که ابتدا به بهانۀ پیشگیری از گواتر نمک مصرفی ما را پر از ید میکند،
سپس میگوید نمک را از سفرههاتان حذف کنید.
***
اگر حکومت عراق برای مختار هدف نبود و وسیلهای بود برای مجازات قاتلین امام حسین(ع)،
آیا قاتلین نمیتوانستند به سرزمینهای دیگری فرار کنند تا از تیررس مختار خارج شوند؟!
***
با اینکه در شرع اسلام محدودیّتی برای تعداد متعه و کنیز معیّن نشده است
امّا با توجّه به وم ادای هر چهارماه یکبار حقّ خصوصی زن و دیگر محدودیّتها در این زمینه
در عمل اختیار بیش از 100 زن به طور همزمان ممکن نیست.
البتّه ما به همان یکی قانع هستیم!
***
پرسید: خطّ قرمز تو چیست؟
در جوابش با خودکار قرمز روی کاغذ نقشۀ ایران را کشید و گفت:
این خطّ قرمز من است!!
***
طوفان عظیم نوح(ع) آغاز دورۀ جدید تمدّن بشری بر روی زمین است. زمان رخداد آن مورد اتّفاق عموم ملّتها و امّتها قرار دارد که حدود 3100 پیش از میلاد -با اندکی پس و پیش- گفته شده است؛ امّا در مورد اینکه جهانی بوده یا منحصر به غرب آسیا، در بین صاحبنظران اختلاف است. آیتالله جوادی آملی از جمله عالمان معاصر شیعه است که این اختلاف نظر را به طور جدّی در مباحث تفسیری خود مطرح کرده است.
امّا از نظر حقیر، وقتی خداوند در چند جای قرآن، انسانها را با لفظ "بنیآدم" خطاب کرده و تصریح دارد که علیرغم حضور انسانهایی از نسلهای دیگر در این عالم پیش از خلقت آدم(ع) -که در روایات اسلامی نیز تأکید شده است- نسل کنونی انسانهای زمین (بعد از طوفان نوح) همگی از اولاد آدم هستند، این خود دلیلی بر جهانی بودن طوفان نوح است؛ چه، اگر نسل کنونی همگی از فرزندان آدم(ع) نبودند، خطاب بنیآدم به آنان موضوعیّت نداشت، مگر اینکه این خطاب قرآنی را منحصر و محدود در بخشی از جمعیّت کنونی زمین دانسته و یا به شیوۀ عالمنمایان بیبضاعت آنگاه که در تفسیر صحیح و علمی آیات قرآن درمیمانند، این خطاب را "تمثیلی" بدانیم که البتّه هر دو باطل است. از طرفی نیز، اگر بر حضور نسلهای انسانی پیش از آدم(ع) بر روی زمین تأکید نمیشد، مسئلۀ انقراض آنان در این میان موضوعیّتی نداشت. پس باید به دنبال حادثهای در تاریخ باشیم که نسلهای قبل از آدم(ع) را به نابودی کشانده و آن، جز طوفان نوح چیز دیگری نمیتواند باشد؛ از آنجا که نوح(ع) را "آدم ثانی" گفتهاند و نجاتیافتگان با وی در کشتی، همگی خانوادۀ او یا دیگر پیروانش بودند و گفتهاند که بعد از پایان طوفان، آن عدّه از حدود 80 نفر کشتینشینان که از خانوادۀ نوح نبودند، جدای از آنان در تپّهای ساکن شده و زندگی جدیدی را برای خود شروع کردند که پس از مدّتی همگی دچار طاعون شده و از دنیا رفتند. بدین ترتیب، تمامی نسل کنونی انسانهای زمین نهتنها از تبار آدم، بلکه از تبار نوح نیز هستند. البتّه آن روایتی که میگوید نوح سه فرزند خود -سام و حام و یافث- را به دلیل رفتارهای متفاوتی که از ایشان در حین انکشاف عورت وی در حین خواب روی داده بود، دعا کرد که اولاد حام سیاهپوست باشند و بردگان سامیانِ سفیدپوست و یافثیانِ زردپوست گردند، دورغ محض بوده و به احتمال قریب به یقین از اسرائیلیّات است.
روانشناسی میگفت: "اگه زوجین از اتاق خواب راضی بیرون بیان، از زندگیشون هم راضی خواهند بود". رضایت جنسی عامل خیلی مهمّی در موفّق بودن یک زندگی شوییه و بیشتر طلاقها به نوعی با این مسئله مرتبط بوده، ولی آیا اهمّیتش تا حدّیه که کلّ زندگی رو بهش گره بزنیم؟ اوّلش با قاطعیّت میگم: خیر! و حالا توضیحات بعدی.
چند وقتیه رسم شده دخترا و پسرا -که شاید بهتر باشه بگیم مردا و زنهای مجرّد- تو جلسات خواستگاری از همدیگه میپرسن: "[از نظر جنسی] سردمزاج هستی یا گرممزاج؟" که این البتّه ربطی به مزاجهای چهارگانه (دموی، بلغمی، صفراوی، سوداوی) در طبّ سنّتی نداره؛ ولی این قضیه هم مثل خیلی از موارد واردات فرهنگی که صرف "باکلاس" تلقّی شدنش ما رو به تقلید از اونها کشونده، مصداق کلام ناقصیه که ناقصتر هم فهمیده شده. چون چندتا سؤال مهم اینجا پاسخ داده نشده: 1- گرممزاجی و سردمزاجی زوجین تا چه اندازه در تشکیل یک زندگی موفّق براشون اهمّیت داره؟ 2- کفویّت جنسی در این زمینه آیا به معنی برابری زوجین با همدیگه هست یا نه، اونها "مکمّل" همدیگه هستن؟ 3- اصلاً خود این گرمی و سردی چی هست؟! پاسخ سؤال اوّل رو به عهدۀ خوانندگان میذارم تا بعد از مطالعۀ پاسخهای بعدی، خودشون جواب بدن. تنها در این حد عرض میکنم که: علم روانشناسی امروزی که در فرنگ دست و پا درآورده، مثل خیلی از علوم دیگرشون مبنای تکساحتی داره و خبری از سلامت روح -و نه روان- در اون نیست. برای پاسخ دوّم همین اندازه میدونم که در اسلام -برخلاف سوسیالیسم- عدالت مطرحه و نه مساوات؛ کفویّت زوجین در بعضی موارد به معنی عینیّت، بعضی موارد به معنی شباهت، بعضی موارد به معنی اختلاف اندک "و ضروری" و بعضی موارد هم اصلاً به معنی ضدّیت هست. (نمونههاشو خودتون میتونید پیدا کنید). برای پاسخ سوّم یک خاطره مطرح میکنم.
خانمی که روانشناسی هم خونده بود، در خواستگاری البتّه نافرجامی ازم اون سؤالو پرسید، من هم جواب دادم: "نمیدونم! این اندازه میدونم که مقیّد به اصول اخلاقیام و خواستههامو هرطوری شده بروز نمیدم". فرق بین جامعۀ ما با جوامع غربی در اینه که علاوه بر گرمی یا سردی، یه چیزی هم مطرحه به نام تقیّد و خویشتنداری یا آزادی و لاابالیگری؛ همین امر باعث شده که بسیاری از جوانان سربهزیر ما که ممکنه خیلی خیلی هم از نظر نیروی جنسی قوی باشن، خودشونو سرد تصوّر کنن و برعکس، بسیاری که از این نظر ضعیفن، صرفاً به خاطر علاقه به شهوترانیهای بیقیدوبند، خودشونو گرم بدونن. بعد از اینکه ازدواج میکنن، اصل قضیه برای هردو روشن میشه. پس اوّلاً این مورد، چیزی نیست که تا قبل از ازدواج بشه به این راحتی تشخیصش داد، ثانیاً اگه در زمینۀ رفتارهای شویی به دو دستور مختصر و مفید اسلام توجّه کنیم، میبینیم که عدم کفویّت جنسی تقریباً هیچ تأثیری در نیتی زوجین از زندگی مشترکشون نداره و اون طلاقهای پیشگفته هم در اصل، به خاطر رعایت نکردن این دو دستور کوتاه بوده و نه نابرابریهای آنچنانی. اسلام فرموده:
1- ای ن! هروقت شوهرتون ازتون تقاضای همآغوشی کرد، تمکین کنید.
2- ای مردان! هروقت خواستید این کارو انجام بدید، مثل پرندهها یهویی نرید سر اصل مطلب! بلکه پیشنوازی و معاشقه رو تا اونجا که میتونید طول بدید.
امیدوارم همگیمون در همۀ مسائل زندگی از جمله قبل از رفتن به آغوش همسر، به آغوش اسلام برگردیم.
اگر دانشگاه اصلاح شود مملکت اصلاح میشود»
و اگر علوم انسانی بومیسازی شود دانشگاه اصلاح میشود
***
مادّیت با معنویّت در کنار هم نیستند
معنویّت محیط بر مادّیت است
***
استفاده از تعبیر چشم جهانبین در بارۀ دجّال
در درجۀ نخست نشان میدهد که چشم نماد جهانبینی است
***
استاد شهریار
نمایندۀ شعر ترکزبانان ایران است.
***
المقنّع:
آخرین بازماندۀ جادوگران قدیم و سرسلسلۀ دانشمندان جدید.
***
عکس آنچه را که دربارۀ ناصرالدّینشاه گفتم دربارۀ عثمان میگویم:
خلیفۀ سوّم خوبیهایی داشت، بدیهایی هم داشت،
ولی انقلابیّون مصری که بر سرش ریخته و به قتلش رساند، به خاطر بدیهایش بوده نه خوبیهایش.
پس دربارهاش از تعبیر شهادت نمیتوانیم استفاده کنیم.
***
کشیدن سیگار در مجامع عمومی ناهنجار است،
ولی از آن ناهنجارتر
روشن نگه داشتن سیگار در دست و نکشیدن آن است.
***
به بعضیها هم باید گفت:
سرهنگ! تو رو چه به فرهنگ؟!
***
اگر انسانهای اوّلیه مواردی چون کشف آتش، ابداع کشاورزی و. را از راه تصادف بازشناختهاند،
پس فکر میکنم تجربیّات خود را از طریق اینستاگرام به همنوعان خود در دیگر نقاط دنیا انتقال دادهاند. .
***
عبدالله بن زبیر را نمیدانم
ولی رسول جعفریان را میبینم که بینیاش کج است. .
***
چرا پولهاتونو خرج سفر حجّ و عزاداری محرّم میکنید؟
برید ترکیه و کانادا بگردید، برا سگتون غذا بخرید، دماغتونو ختنه کنید، یه چیزی هم تو اینستا برای فقرا بنویسید. .
***
امام خمینی(ره) چیزی میدانست که گفت:
سربازان من در گهوارهها هستند،
امام ای هم چیزی میداند که میگوید:
نسل بعدی به مراتب از نسل کنونی مؤمنتر، بابصیرتتر و انقلابیتر هستند.
***
در آستان حسین(ع) آن کسی که سیر کند
یقین که عاقبتش را خدا به خیر کند»
نیاز خلق در این آستان برآورده ست
چه حاجت است که عرضه به نزد غیر کند؟
فقط نه مسجد و هیئت، که حقّ بندگی اش
نگاه لطف به اهل کنشت و دیر کند
شباب جنّت از آن رو بدان مُقام رسد
که طوع سیّدشان شبّر و شُبیر کند
بیا! که هر که در این راه می شود جانباز
فراز جنّت جاوید کار طیر کند
نترس از عاقبتش، چون سر و تن و جان را
در این معامله آن کس که باخت خیر کند.
این یادداشت را از لابهلای فیشهای مرتّبنشدۀ دوران دانشجوییام پیدا کردم که راجع به نتیجۀ انواع ترکیبات با سه عنصر اسلام، ایران و ت است. جمعاً به تعداد 23 نتیجه، شامل 3 مورد یکتایی، 12 مورد دوتایی و 8 مورد سهتایی. تنها به نظرم رسید که شاید جالب باشد:
1- اسلام خالی (منهای ت) => اسلام سکولار
2- ت خالی (منهای دیانت) => دغلبازی
3- ایران خالی (منهای اسلامیّت) => ایران غیراسلامی
***
4- اسلام + ت = دولت اسلامی
5- اسلام + دغلبازی = اسلام دولتی
6- اسلام + ایران = ایران اسلامی
7- اسلام + ایران غیراسلامی = اسلام ایرانی
8- اسلام سکولار + ت = اسلام ی انحرافی
9- اسلام سکولار + دغلبازی = دولت اسلامی انحرافی
10- اسلام سکولار + ایران = ایران اسلامی انحرافی
11 - اسلام سکولار + ایران غیراسلامی = اسلام انحرافی ایرانی
12- ت + ایران = دولت ملّی
13- ت + ایران غیراسلامی = دولت ملّی انحرافی
14- دغلبازی + ایران = دولت انحرافی ملّی
15- دغلبازی + ایران غیراسلامی = دولت انحرافی
***
16- اسلام + ت + ایران = دولت اسلامی ملّی
17- اسلام + ت + ایران غیراسلامی = دولت ملّی اسلامی
- اسلام + دغلبازی + ایران = دولت اسلامی انحرافی ملّی
19- اسلام + دغلبازی + ایران غیراسلامی = دولت انحرافی ملّی اسلامی
20- اسلام سکولار + ت + ایران = دولت انحرافی اسلامی ملّی
21- اسلام سکولار + ت + ایران غیراسلامی = ؟
22- اسلام سکولار + دغلبازی + ایران = ؟
23- اسلام سکولار + دغلبازی + ایران غیراسلامی = ؟
درباره این سایت